به او گفتم کبریتهایت کو؟ میخواهم این سرزمین را به آتش بکشم. خنده ی تلخی کرد و گفت کبریتهایم را نخریدند، سالهاست تن میفروشم، میخری؟!
بعد سالها دختر کبریت فروش را دیدم، بزرگ و زیبا شده بود،
نظرات شما عزیزان:
|
بیا تو نترس همه چي
به او گفتم کبریتهایت کو؟ میخواهم این سرزمین را به آتش بکشم. خنده ی تلخی کرد و گفت کبریتهایم را نخریدند، سالهاست تن میفروشم، میخری؟! نظرات شما عزیزان: |